گوناگون ها !
حمله وسیع یک ‘باجافزار ‘ به کامپیوترهای نهادهای چندین کشور دنیا، فعالیت این موسسات را به حال تعلیق درآورد.
باجافزار به نوعی از بدافزار گفته میشود که در آن هکر از قربانی حمله تقاضای باج میکند.
در حمله امروز جمعه ۲۲ می، باجافزار شناخته شده WannaCry کامپیوترها را قفل میکند،
مانع از دسترسی به اطلاعات میشود و با نمایش پیامی روی صفحه کامپیوتر درخواست پول اینترنتی (بیتکوین) میکند.
نهادهای مختلف در کشورهایی از جمله آمریکا، بریتانیا، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، روسیه، اوکراین، تایوان و ویتنام چنین حملهای را گزارش کردهاند
اما هنوز روشن نیست آیا این حملات یکپارچه و هماهنگ بوده یا نه.
عرض فیلم به میلیمتر را ، قطع یا اندازه فیلم گویند. عرض های استاندارد فیلم عبارت اند از ۸ ، ۱۶، ۳۵ ، ۶۵ و ۷۰٫
هر چه قطع و اندازه فیلم بزرگ تر باشد ، تصویر حاصل از آن روی پرده هم ، شفاف تر و واضح تر است.
فیلم هشت میلیمتری
کوچکترین قطع فیلم به عرض ۸ میلیمتر که بیشتر در تولید فیلم های آماتوری و آموزشی استفاده می شود ، زیرا هم ارزان است و هم کار با آن آسان می باشد. اما این فیلم ها تصویری کوچک با کیفیت نازل تولید می کنند و کیفیت صدا نیز در آنها ، چندان مطلوب نیست. در این نوع فیلم ها ، هر ۸۰ قاب ، در یک فوت قرار دارد.
فیلم هشت میلیمتری سوپر
این فیلم ها از سال ۱۹۶۶ جایگزین فیلم های ۸ میلیمتری معمولی شدند. در این فیلم ها ، سوراخ های حاشیه ای کوچکتر شده است و در نتیجه قاب بزرگتری در اختیار می گذارد ( این فیلم ها تا ۵۰ درصد ، فضای تصویری بیشتری نسبت به فیلم ۸ میلیمتری معمولی را ارائه می دهند ). چون سطح تصویر این فیلم ها بزرگ تر است ، وضوح تصویری آن نیز بیشتر است و کیفیت رنگ آن هم به نسبت نوع معمولی این فیلم ها ، بهتر است. در این فیلم ها ، در هر فوت ۷۲ قاب وجود دارد. گرچه این فیلم ها بیشتر توسط فیلم سازان غیر حرفه ای مورد استفاده قرار می گیرند ، اما از آنها برای تولید فیلم های آموزشی و صنعتی حرفه ای هم استفاده می شود. این فیلم ها را سوپر ۸ هم می نامند.
در دنیای امروز که با کامپیوتر ها زندگی میکنیم ، نفس میکشیم و میمیریم؛ روزمان را با چک کردن موبایلمان و روشن کردن لپ تاپ هایمان شروع میکنیم ، چه خوب است که بدانیم که تکنولوژی امروز از کجا آغاز شده است. تمام این ابزار ها در یک سیستم عامل نوشته شده و در زبان های مختلفی چون C++ ،Java ،Python و … طراحی شده است.
در بین این زبان های مطرح دنیا کدام یک اولین زبان برنامه نویسی است؟ پاسخ به این سوال کار بسیار مشکلی است.
آغازبرنامه نویسی
تاریخچه برنامه برنامه نویسی برمیگردد به Ada Lovelace (آدا لاولیس) کسی که میتوان به عنوان اولین برنامه نویس از او یاد کرد. او با سمبل ها و علامت ها اولین زبان برنامه نویسی را ساخت؛ ولی عده ای معتقدند تورینگ اولین کسی بود که زبان برنامه نویسی را ساخت و برای اثبات آن برنامه ها و شبیه ساز های نوشته شده توسط تورینگ را مثال میزنند.
نمیتوان به طور قطعی گفت ولی به نظر میرسد که اولین زبان برنامه نویسی که برای کامپیوترها نوشته شده است زبان Plankalkül (پلن کلکولوس) است به معنی “سیستم رسمی برنامه ریزی” که یک زبان سطح بالاست. این زبان توسط یک مهندس آلمانی به نام Konrad Zuse (کنراد زوس) با هدف مهندسی بین سال ۱۹۴۲ و ۱۹۴۵ ساخته شده است ولی در آن زمان به دلیل جنگ جهانی دوم توجهی به این زبان نشد. باورها بر این است که زمانی که پلن کلکولوس رها شد، زبان های Fortran (فرترن) و Lisp(لیسپ) شروع به کار کردند. یادداشت هایی درباره ی چگونگی کار زوس بر روی توسعه پلن کلکولوس در سال ۱۹۴۱ برای زنده ماندن این زبان در تاریخ، نوشته شده است. دلیل دیگر شکست زوس در پلن کلکولوس این بود که او خود را مشغول به ساخت کامپیوتر های تجاری Z3 کرده بود و دوباره در سال ۱۹۴۸ زوس برگه ای درباره پلن کلکولوس منتشر کرد تا توجه همگان را جلب کند ولی این کار بی نتیجه بود.
قبل از دانلود یک فیلم با انواع کیفیت های موجود در نت آشنا شوید تا بتوانید بهترین انتخاب را داشته باشید:
CAM:
به این فیلم ها “رو پرده ای” نیز می گویند که حتماً تا به حال به گوشتان خورده است. Cam از اول کلمه Camera گرفته شده و اشاره به این موضوع دارد که این نسخه از فیلم ها به وسیله دوربین های فیلمبرداری دیجیتال و توسط افراد در سینما ضبط شده است. گاهی از یک سه پایه برای ثابت کردن دوربین در محل استفاده می شود، ولی اکثرا استفاده از سه پایه ممکن نیست و در طول فیلم لرزش دوربین کاملا احساس می شود . حتی بعضی اوقات محل نشستن فرد فیلم بردار ثابت نیست و قسمتهایی از فیلم از زوایای دیگر فیلم برداری می گردد! این فیلم ها معمولا Crop شده اند و هنگامی که نوشته ای روی پرده نمایش داده شود ، این حالت مشخص می گردد (مثلا نیمی از نوشته دیده نمی شود) .
معمولا اولین نسخه ای که از فیلم ها در اینترنت منتشر می شوند نسخه Cam می باشند , کیفیت صدای این نسخه نسبتا پایین بوده و توسط میکروفن خود دوربین ضبط می شود .برای فیلم های کمدی و طنزگونه به هیچ وجه دیدن این نسخه توصیه نمی شود زیرا اصولاً هنگام بیان دیالوگ های خنده دار فیلم به جای شنیدن صدای فیلم صدای قه قهه تماشاگران را خواهید شنید.
از پیچ خیابان حافظ که به سمت جمهوری میپیچید، تنها برجی که تا انتهای خیابان توی چشم میزند همین است،برج پانزده طبقه بتونی، یادگار دوران نیمهتمام نوسازی دهه چهل ایران.
ساختمان پلاسکو، در ضلع شرقی چهارراهی است که به آن استانبول میگویند؛ منطقهای که در دهههای چهل و پنجاه قلب تجارت و دیپلماسی و البته خوشگذرانی و تفریح در تهران بوده است. برج پانزده طبقهای که اولین ساختمان با اسکلت فلزی در تهران بود و دومین ساختمان بلندی که در آن آسانسور وجود داشت، با سرمایه حبیبالله القانیان ساخته شد.
وجه تسمیه ساختمان پلاسکو این است که آقای القانیان اصلا مالک کارخانه پلاسکو بود که از جمله مصنوعاتش ظرفهای ملامین و پلاستیک بوده است. تکمیل ساختمان از سال ۳۹ تا ۴۱ طول کشید و وقتی که سر برآورد، در تمام تهرانی که آن روزها حدود دو میلیون نفر جمعیت داشت دیده میشد.
بازار شیک و مدرنی که ۲۹ هزار متر مربع زیربنا داشت، با یک طبقه زیر زمین که حوض و صندلیهایی برای نشستن و وقتگذرانی در آنها قرار گرفته بود، جای مناسبی برای خرید کردن بود و با بقیه مغازهها و بازارهای سنتی فرق داشت؛ یکی از اولین تجربههای ایرانیها از «مرکز خرید» مدرن.
آقای البرزپور از مغازهدارهای قدیمی این بازار است. او میگوید از همان سال ۴۱ کارش را اول در طبقه دوم شروع کرده است؛ زمانی که تنها بیست و چند سال داشت: «وقتی این بازار راه افتاد، سالهای اول فقط سرقفلی طبقه منهای یک و همکف فروخته شده بود. شاید ۶۰ درصد کسانی که به این ساختمان آمدند قدیمیها و استخواندارهای بازاری بودند، اما آن ۴۰ درصد دیگر، جوان بودند و کاسبیشان را اینجا راه انداختند.»
این فروشنده قدیمی ادامه میدهد: «اوایل ساختمان اینطور نبود، در طبقه اول، همین مغازهای که ما الان در آن هستیم و از باقی واحدهای تجاری اینجا بزرگتر است، به همراه بیشتر واحدهای تجاری طبقه اول متعلق به سینمادارها بود و کسانی که فیلم پخش میکردند. دفتر تهیهکننده فیلم گنج قارون همین واحدی بود که الان دست من است. بعد، کمکم تمام مجتمع را تولیدکنندهها و فروشندههای پوشاک گرفتند.»
پیدا کردن کسی که آن زمانها در اینجا کار کرده باشد، آنقدرها راحت نیست. الان بیشتر مغازهها مرکز پخش هستند و کمتر تولیدی لباسی از سالهای دور در برج باقی مانده است، اما اطراف خیابان منوچهری، کمی بالاتر از برج پلاسکو، در یکی از سمساریهای پرت افتاده یکی از کارگرهایی را که در دهه پنجاه در یک تولیدی برج پلاسکو کار میکرد، پیدا کردم که از خاطره آن روزها هنوز به خوبی یاد میکند: «من کارگر یکی از این تولیدیها بودم، با ماشینهای برش ژاپنی پارچهها را میبریدند، و کارگرها دوزندگی میکردند. آن موقع مزد کارگر ساده روزی ۱۲ تومان بود ولی به من هفتهای ۱۵۰ تومان پول میدانند؛ آن هم وقتی که بلیت امجدیه ۲ تومان بود و با ۳ تومان میشد یک غذای خوب در یکی از رستورانهای خوب این اطراف خورد، یا حتی در رستوران خود برج.»
طبقه آخر برج پلاسکو، تا همین چند سال پیش، یک رستوران سلفسرویس بوده است؛ جایی که از آن یک راهپله به پشتبام میرفت. میگویند در همین برج چند نفری از این راه خودکشی کردهاند.
آقای البرزپور هنوز این خاطرهها را به یاد دارد: «در آن سالهای خیلی دور، سه – چهار نفر در این برج خودکشی کردند. یک نفر خودش را از پنجره یکی از طبقهها به پارکینگ پشتی انداخت، دو نفر خودشان را از همین کریدورها به طبقه منهای یک پرت کردند و کنار حوض مُردند، یک نفر هم از راهپله کنار رستوران خودش را به پشتبام رساند و به پیادهرو پرید.»
امروز بعد از پنجاه و چند سال، اثری از خانواده القانیان در اداره برج پلاسکو نیست. کاسبهای قدیمی پلاسکو میگویند آقای القانیان کمی قبل از انقلاب، برج را به کسی دیگری به نام آقای پرویزیان واگذار کرده بود. اندکی بعد از انقلاب اما ملک به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شد، حالا هم مالکیت تکتک واحدها به صورت خصوصی متعلق به سرقفلیداران و کاسبهاست و اجاره واحدهای تجاری به مالک برج پرداخت میشود؛ اجتماع بوتیکهای گرانقیمت لباسهای مردانه، عمدهفروشان و تولیدکنندههای پیراهن و شلوار مردانه و البته نامهای بزرگ تجاری.
طبقه منهای یک هنوز هم همان حوضهای بزرگ آبی را دارد، کف آن هم پر از ته سیگار و ته چک و کاغذ یادداشت است، با فوارههایی که ارتفاعشان تا طبقه سوم ساختمان میرسد. بازار پلاسکو، نه شلوغی خیابانهایی که تبدیل به پاساژ شدهاند را دارد و نه صدای همهمه و هوای گرفته. به لطف سقف بسیار بلند مجتمع و طراحی دایرهوارش گردش و دیدن ویترین بوتیکها بسیار آسان است. در راهروها هم صندلیهایی برای نشستن وجود دارد که فضای تجاری را انسانی میکند.
طبقههای پایین بیشتر خردهفروش هستند. تعداد آدمهایی که هم در راهروها دیده میشوند، بیشتر است. مردان جوان، زوجها و خانوادههایی که برای خرید آمدهاند. قیمت سرقفلی این مغازهها تا ۴٫۵ میلیارد تومان میرسد. دو طبقه بالا اما ویترینها کماهمیتتر میشوند و سرقفلی یک مغازه ۳۰ متری تا ۳ میلیارد تومان بالا میرود. روی شیشه اغلب مغازهها نوشتهاند «تکفروشی نداریم». در راهروها هم کارتنهای بزرگ جلوی دید را گرفتهاند. میگویند بستههایی است که برای فرستادن اجناس به شهرهای دیگر از آن استفاده میشود.
با اینکه برج پلاسکو ساختمانی است که استانداردهای بازار سنتی در ایران دهه ۴۰ را تغییر داد، اما بازارهای کاربردی ایرانی را نیز در خودش قبول کرد. میگویند بخش عمده حمل و نقل بار حتی در پنج طبقه اول که بیشتر خریداران عادی در آنها رفت و آمد میکنند با چرخ انجام میشود. یادگاریهای بازار تهران را میشود در همه طبقههای پلاسکو دید.
۵۹۰ واحد تجاری برج را بیشتر فروشندههای جوان میگردانند. شغلشان یا بوتیکداری است یا فروشنده تولیدی هستند. اغلب آنها از تاریخ این ساختمان بیشتر از اینکه «مالک اینجا یک یهودی سرمایهداری بود که اعدامش کردهاند»، چیزی نمیدانند.
از طبقه پنجم به بعد، دنیای دیگری در پلاسکو شروع میشود. این بخش ساختمان، کوچکتر است و خبری از راهروهای به هم پیوسته نیست. برای رسیدن به این بخش ساختمان، هرچند راهپله هم هست اما باید از آسانسور استفاده کرد. اینجا یکی دیگر از بازماندههای تاریخی ساختمان را میشود دید؛ کارمندهای آسانسور با شیفتهایی که هر شش ساعت تغییر میکند، نشسته یا ایستاده، از آدمها میپرسند که در کدام طبقه کار دارند و دکمهها را برای آنها فشار میدهند. یکیشان میگوید: «اگر من اینجا نباشم ظرف دو روز آسانسور را خراب میکنند. روزی ۱۰ هزار نفر با این آسانسورها بالا و پایین میروند، نمیشود کسی مراقبشان نباشد». روی آسانسورها هم با تاکید نوشتهاند «برای حمل بار استفاده نشود».
مردهایی که با آسانسور در طبقههایی بالایی برج رفت و آمد میکنند، خیلیهایشان یکدیگر را میشناسند؛ یا فروشنده هستند یا کاسبهایی که از این ساختمان جنس مغازهشان را تهیه میکنند. برای بیشتر آنها دیدن یک خانم در اینجا عجیب است. میگویند «محیط، مردانه است».
در طبقههای بالایی، خبری از اسمهای عجیب و دکورهای خوش آب و رنگ روی ویترین مغازهها نیست. در هر طبقه کاغذ راهنمایی نصب شده است که مشتریها را به سمت تولیدیهایی که سراغشان آمدهاند راهنمایی میکند. راهروها هم پر است از کیسههای پلاستیکی بزرگ با آدرس شهرهای دور و نزدیک و جعبههایی که قرار است برای کاسبها ارسال شود و تولیدکنندههایی که میگویند «از آدرس روی کارتونها عکس نگیرید».
با اینکه در راهروهای برج پلاسکو خبری از علامتهای «سیگار نکشید» نیست، اکثر فروشندهها برای اینکه مغازههایشان بوی سیگار ندهد، یا کنار پنجرههای کوچک دو طرف راهروها تجمع میکنند یا همنفس مغازهدارهایی میشوند که در واحدشان پنجرهای رو به هوای آزاد دارند.
هر طبقه بسته به تعداد واحدهای تجاریاش، یک یا دو نماینده در مجمع ساختمان دارد. در نهایت، با انتخابات، مدیر ساختمان را تعیین میکنند و میران شارژ و هزینههای جاری ساختمان را برنامهریزی میکنند.
در راهپلههایی که به سبک چند ده سال پیش هنوز موزاییکی است با لبههای فلز کوبی شده، کنار سطل آشغالهای بزرگ در پاگردها، آگهی تهیه لوازم خیاطی، دکمه و مادگی و چیزهای دیگر را میشود دید؛ در کنارش، آگهیهای فروش سرقفلی و مالکیت واحدهاست.
سر و صدای این واحدها بیشتر دور همی مردانه کاسبهای بدون مشتری است که بازی میکنند یا در حال تبادل خبرهای روز با یکدیگر هستند. حرفهایشان با تلفن اغلب درباره چک و رسیدن موعدها و گلایه از بدقولی است. مثل همه بازارهای دیگر، میشود صدای بعضیها که استرس بیشتری دارند و نگران رسیدن تاریخها و نرسیدن پولها هستند را تشخیص داد. بعضی مغازهدارها هم در قسمت خلوتتر برج، صدای موسیقی پاپ را بلند میکنند و دو سه تایی چای میخورند و از کسادی بازار گله میکنند.
از نمای سپید و قرمز سالهای دور برج پلاسکو و مجسمه عظیم «کانادا درای» نارنجی که برای تبلیغ روی برج پلاسکو نصب کرده بودند، حالا فقط قطعات فلزی منظمی باقی مانده است که از یک طرف نمای برج بیرون زده است؛ با این حال، ساختمان پلاسکو هنوز تا فاصله قابل توجهی از هر طرف، کاملاً دیده میشود.
این ساختمان ، ۳۰ دی ماه ۱۳۹۵ طعمه حریقی گسترده شد.
منبع: akharinkhabar
اسپلیتر چیست ؟
کلمه Split به معنی دونیم کردن هست که معمولا هم تقسیم به اعداد زوج رو با split بیان میکنن . Splitter هم همونطور که از اسمش معلومه وظیفه تقسیم کردن یا جدا کردن رو داره . اما جدا کردن چی ؟ جدا کردن سیگنال خط تلفن اصلی به یک سیگنال تلفن و یک سیگنال ADSL . اسپلیتر یک دستگاه کوچک معمولا سفید رنگیه که کلا ۳ تا پورت داره . ۱ پورت ورودی و دو تا پورت خروجی . هدف از آفرینش اسپلیتر این بوده که مردم بدون دغدغه به اینترنت وصل شن و البته بدون دغدغه با تلفن صحبت کنن . همونطور که می دونید و شاید هم ندونید ، سرویس ADSL روی همون خط تلفنی که باهاش مکالمه تلفنی دارید سوار میشه و برای ADSL یه خط مجزا در نظر نمی گیرن ، از اونجایی که سیگنال ADSL ( دیجیتال ) و سیگنال تلفن ( آنالوگ ) هیچ ربطی به هم ندارن تو کار همدیگه دخالت می کنن و به اصطلاح کانفیلیکت یا تداخل بوجود میاد . یه دفعه وسط کار با اینترنت اگه تلفن زنگ بخوره ، اینترنت قطع میشه و یا موقعی که به اینترنت وصل هستین ، حین مکالمه صدای هوم و یا نویز میشنوید . به همین دلیل اسپلیتر در مواقعی استفاده میشه که اولا این اتفاقات واستون بیفته ، ثانیا خط تلفن و سرویس ADSL تون هر دو روی یک خط باشه . در مواقعی که شما یک خط تلفن رو مخصوص سرویس ADSL می گیرید و قصد مکالمه تلفنی ندارید ، مشکلی پیش نمیاد . اسپلیتر جز وسایل الکترونیکی Passive یا غیر فعال به شمار میره ، یعنی برای کار احتیاج به برق نداره .

————————————————————————
اسپلیتر معمولا روی مودم های TP-Link هست . ادامه مطلب
مختصری از طرز کار پورت HDMI
ببینید ، پورت HDMI برای ارتباط صوتی و تصویری بین دو دستگاه مجهز به این پورت با استفاده یه کابل به جای چند کابله .این پورت دو طرفه نیست ،
یعنی اینجوری طراحی نمی کنن .ی ه جایی پورت HDMI به صورت ورودی یا Input طراحی میشه و در دستگاه دیگه به صورت خروجی یا Output .
همیشه برای انتقال تصویر یا صدا از یک دستگاه به دستگاه دیگه ، باید از دستگاهی که خروجی داره به دستگاهی که ورودی داره سیم کشی کنیم .
در مورد پورت HDMI هم این مسئله صادقه . یعنی شما باید ببینید دستگاهی که در اختیار دارید ورودیه یا خروجی ! .
پورت HDMI در هر دستگاهی شبیه به دستگاه های دیگه هست با این تفاوت که در دستگاه هایی که قراره تصویر بفرستن ،
چیپ فرستنده تصویر و در دستگاهی که قراره تصویر بگیرن یا نشون بدن چیپ گیرنده تصویر طراحی میشه . به شکل زیر ۳۰ ثانیه نگاه کنید .
پورت HDMI به عنوان خروجی
در دستگاه هایی که قراره تصویر رو خارج کنن ، سیگنال های صوت و تصویر به چیپ HDMI Transmitter ارسال میشن و از انجا و از طریق خود پورت HDMI و کابل HDMI به دستگاه دیگه منتقل میشه برای مثال ، گوشی موبایل و لپ تاپ و تبلت و پخش کننده های بلوری و DVD و گیرنده های دیجیتال همگی پورت HDMI خروجی دارن
یعنی این دستگاه ها نمی تونن تصویر دستگاه دیگه ای رو روی نمایشگر خودشون از طریق کابل HDMI نشون بدن .
شما می تونید تصویر لپ تاپ رو روی تلویزیون از طریق کابل HDMI ببینید اما تصویر تلویزیون رو نمی تونید از همین طریق روی لپ تاپ ببینید .
معمولا تلویزیون ها به عنوان ورودی HDMI در نظر گرفته میشن . شما تقریبا می تونید تصویر هر دستگاهی که پورت HDMI خروجی داره
رو روی تلویزیون ببینید حالا چه تبلت ، چه گوشی چه لپ تاپ و …
کنار پورت HDMI ورودی معمولا عبارت HDMI Input و یا HDMI IN رو می زنن .پس از این به بعد دیگه می دونید که همیشه نمی تونید
تصویر هر چیزی رو روی هر چیز دیگه دید صرفا چون پورت HDMI دارن ! باید ورودی و خروجی رعایت بشه .
بازی Grand Theft Auto
یکی از بزرگترین محصولات در عرصه ی سرگرمی می باشد و توانسته راکستار را به یکی از محبوب ترین و سودآورترین شرکت ها تبدیل کند. این نام برای کسانی که حتی یکبار هم کنترلر به دست نگرفته اند آشناست، و نفوذ آن در فرهنگ مردم بسیار قابل توجه است. به هر حال به ۱۰ حقیقت شگفت انگیز GTA می پردازیم که احتمالا آن ها را نمی دانید.
۱۰- GTA به خاطر وجود گلیچ در بازی دیگری به وجود آمده است
همه ی ما GTA را مدیون یک پلیس ( نه یک پلس واقعی, پلیس هوش مصنوعی) در بازی “Race ‘N Chase” هستیم. این بازی ایده ای تقریبا مشابه GTA داشت و در ان بازیکنان می توانستند بین دزد و پلیس یکی را انتخاب کنند و سپس باید از فلان نقطه به فلان نقطه ی دیگر رانندگی کنند. روند این بازی بسیار خطی بود. هنگامی که تست کنندگان در نقش دزد بازی می کردند, یک گلیچ باعث شد تا پلیسی زحمت کش به جای له کردن ماشین, آن را به بیرون جاده پرتاپ کند! این اتفاق به قدری به مذاق تست کننده های بازی خوش آمد که باعث شد سازندگان دوباره بر روی طرح های بازی کار کنند و GTA متولد شد! تصور کنید اگر این گلیچ وجود نداشت, باید منتظر انتشار Race ‘N Chase V در ۲۶ شهریور بودید!
۹- نقشه GTA V از لحاظ وسعت دوبرابر منهتن واقعی است
همانطور که اطلاع دارید راکستار اعلام کرده است نقشه ی GTA V از ترکیب Red Dead Redemption, GTA IV و GTA: San Andreas بزرگتر است. وسعت نقشه های سه بازی بالا ۲۸, ۶٫۸ و ۱۳٫۹ مایل مربع است و ترکیب آن ها تقریبا ۴۹ مایل مربع می شود. قضیه وقتی جالب تر می شود که بزرگی نقشه را با مکان های واقعی مقایسه کنید. جزیره منهتن واقع در نیویورک تنها ۲۳ مایل مربع می باشد و حتی نصف بازی GTA V هم نمی شود. راکستار با این بازی قصد دارد تا کنسول های نسل فعلی را به سقف محدودیت بچسباند.
از سال ۲۰۰۵ تاکنون که گوگل بیش از ۲۸ میلیون فایل جاده را در ۱۹۴ کشور جهان به تصویر کشیده است،
متخصصان این شرکت از تلاش باز نایستادهاند تا اینکه نقشه کل جهان را تهیه کردهاند.
تام چیورز در این مقاله نگاه جامع و کاملی به سرویس نقشهی گوگل دارد، بیایید با او همراه شویم.
آیا قصد دارید آخر هفته به کرهی شمالی یا هر جای ناشناختهی دیگر بروید؟ خب با وجود نقشهی گوگل که از تمامی بخشهای
جهان امروز تهیه شده است، میتوانید مسیر رفت و برگشت خود را بین دو نقطهی نا آشنا راحتتر کنید.
تمامی این کارها به کمک تصاویر ماهوارهای مسیر است. البته، ممکن است
در اتصال اینترنت بر بستر تلفن همراه با مشکل مواجه شوید، حتی این مشکل نیز امروزه حل شده است
و کاربر میتواند نقشههای مورد نیاز خود را از پیش بر روی گوشی خود ذخیره نمایید.
دن سیبرگ، یکی از مدیران اجرایی گوگل که خود را یکی از پیروان واقعی سرویس نقشه گوگل میداند معتقد است
که «هدف ما ایجاد آینهای دیجیتال از کرهی زمین است».
تهیهی این «آینهی دیجیتالی» دنیا، مشکلات فراوانی را در پی داشته است،
و منازعات طولانی مدتی نظیر اختلافات ۶۰ سالهی بین کرهی شمالی و جنوبی نیز از تهیهی چنین نقشهی
جامعی ممانعت نکرده است.کاربرد نقشهی گوگل آنچنان گسترده است که در زندگی بسیاری از ما به عنوان عنصری
جدایی ناپذیر مطرح شده به گونهای که تصور عدم وجودش تا پیش از سال ۲۰۰۵ سخت و غیر ممکن است.
در کنار سرویسهای متعدد و اختاپوسی گوگل که در زندگی ما رخنه کرده است،
سرویس نقشه گوگل و برنامه گوگل ارث توانسته است زندگی روزمرهی اغلب ما را دست خوش تغییر کند.
سایبرگ معتقد است، «تهیه نقشه از آن مواردی است که دیگر نمیتوان بدون آن زندگی کرد.
ابزاری که به جزئی اساسی از ادراک ما، پیرامون شهری جدید، رفتن سریع به قرارهای کاری یا رفتن به مسافرت بدل
شده است.» هر یک از ما که اکنون قصد ملاقات فرد دیگری را دارد و نسبت به مسیر حرکت آشنایی کافی با محیط ندارد،
میتواند از این ابزار بهرهمند شود.
تا حالا دقت کرده اید که مثلا یک ISP میزان فلان تومن را برای یک نوع سرویس خود در نظر می گیرد اما زمانی که مشتریان پول خود را بابت آن سرویس پرداخت می کنند سرعت اعلان شده توسط آن شرکترا دریافت نمی کنند؟ما در این مقاله به نسبت کوتاه قصد داریم به اینکه چرا سرعت های دریافتی ما از ISP نسبتبه میزان اعلان شده کمتر است بپردازیم با ما همراه باشید.
یکی از مواردی که باعث می شود ما به سرعت مورد نظر خود نرسیم مربوط به قدیمی بودن وسیله ارتباطی است.به این صورت که چون وسیله ارتباطی ما که معمولا مودم است قدیمی باشد قادر نیست سرعت خود را با سرعت واقعی هماهنگ کند.در نتیجه ما قادر نخواهیم بود به میزان پولی که پرداخت کرده ایم سرعت مناسب را دریافت کنیم.این قضیه هیچ ربطی به ISP ای که ما از آن خدمات می گیریم ندارد.
۲- فاصله از ISP :
به هر میزان که فاصله شما یا بهتر است بگوییم وسیله ارتباطی شما از ISP ای که خدمات می گیرید بیشتر باشد به مراتب سرعت پایین تر را نیز دریافت خواهید کرد.مطمئنا اگر شما در داخل یک شهر باشید سرعت ارتباط اینترنتی شما از کسی که در حومه شهر است بیشتر خواهد بود.
۳- ازدحام :
زمانی که یک خط ارتباط اینترنتی از طرف ISP با تعداد زیادی کاربر به اشتراک گذاشته شود همین قضیه باعث می شود یک رقابت تنگاتنگی بین این کاربران برای دریافت سرعت بیشتر ایجاد شود.حال هر چقدر میزان کاربرانی که از این خط مشترک استفاده می کنند بیشتر شود به نسبت سرعت ارتباط نیز کندتر خواهد شد.